فراغ

ساخت وبلاگ
امروز بران شدم تا باری دیگر قلم بدست گیرم، ولی این بار می خواهم خداحافظی کنم. خداحافظی با هر آنچه که مرا در آغوش می‌کشد و از هستیم دور می‌سازد. با آنچه مرا به گذشته‌ای تلخ و در بعضی مواقع سخت فرو می‌برد. امروز می‌خواهم از هر آنچه به دور من حصاری ساخته تا در گذشته بمانم و به حال ورود نداشته باشم خداحافظی کنم. اینک لحظه‌ی حال من است. لحظه‌ی شور و اشتیاق من است. لحظه‌ی رهایی و لحظه‌ی گرسپری... زمانی که تا همیشه بخاطر می‌سپارم؛ و برایم مقدس خواهد ماند. امروز از خداوندم می‌خواهم تا همچون گذشته مرا کم فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 23 خرداد 1400 ساعت: 13:10

همچون جوجه ای ضعیف برتن خود می لرزم.  گردبادی بر پا شده بود نه توان لرزیدن و جم نزدن را داشتم ونه جسارت مردن. همچون موشی بدنبال سوراخی می گشتم تا در آن سوراخ خود را بتکانم که نه خود بخورم ونه به کسی بزنم. اما هیچ راهی نمی یافتم بجز اینکه پلهای ساخته پشت سرم را یکی پس از دیگری خراب کنم. اشک تحسر بر زمین می ریختم و بر تک تک لحظات از دست رفته ام افسوس می خوردم. من اینک ایستاده بودم و همچون شیر غران فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 6:02

خود را همچون کودکی خوردسال به دامن اطرافیانم چنگ زده ام و آنان را به یاری می خوانم اما اطرافیانم انگار بر نعش بو داده ای می نگرند. آنچنان مرا به عقب می رانند که خودم از خود متنفر می شوم. اما نمی دانم چرا همچون کودکی افلیج و عاجز پس از کمی ناراحتی احساس می کنم دوستشان دارم و بار دیگر به سراغشان می رو فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 15:22

زمانی که پرواز بر بال خیال را آرزو داشتم در دوردستها شیری ضعیف و شکست خورده ای را دیدم که بر گوشه ای کز کرده بود  بله شیری که تا آن زمان غریده بود و بر ضعفا ریاست کرده بود بر خود خورده گرفتم و برگشتم و لاشه اش را بر منقار گرفتم و پرواز کردم اما نه برای اینکه از فرصت استفاده کرده و روزیه خود را در ل فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 15:33

نمی توانم چشمان خسته ام را برهم نهم چرا که این سدهای خاکی رویاهایی را در خود می پرورانند که من می توانم هر آنچه را که در آن طرف خاکریز هست در پشت خاکریز هم ببینم خیلی شفاف تر و رویایی تر. گوشهایم مستمعین مسافرین باد شده اند اما چه کنم که باد نیز سر ناسازگاری دارد و جز هوهوهای مغرورانه اش مسافری بر فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 14:14

زندگی پر از پستی و بلندی است و پر از امواج سهمگین که هر روز انسان را به سویی سوق می دهد. گاه می بینی این همان چیزی است که طبق میل من و توست و گاه بر خلاف میل ما خواهد بود. حال زیباترین زیبایم نمی دانم چند صباح دیگر که نسیم صبحگاهی به مشامت برسد خبر از چه آرد. امیدوارم در آن لحظه همان فرازی باشد که فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 23:48

دل سودای من تشنه محبت است و سکوت برونم غوغایی است در درونم. از زمانی که پی درس رفتم از همه جدا شدم. نه تنها من بلکه همه با کسب علوم جاهلانه تیشه به ریشه انسانیت زدند و ما که دم از تکنولوژی پیشرفته می زنیم و خواهان حقوق بشر هستیم با دستان خودمان ذره ذره وجود محبت را خورد کردیم و درزیر پاهایمان همچون فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 23:48

در یک روز گرم بهاری از انتهای خزان سخن می گویم. همچون برگ زردی از درخت افتاده ام و عابرین با گذر از تن خسته و رنجورم احساس غرور می کنند. از شکسته شدن غرورم و بلند شدن صدای خش خش برگها در زیر پایشان خشنودن. چند صباحی است که در میان خیابان به انتظار نشسته ام تا شاید کودکی خوردسال مرا بردارد و کمی از فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 21:01

در این زمان که عروسکان زمینی جای عروسان دریایی را گرفته اند و  جعبه های جادویی جای هم صحبتهای قدیمی را چه انتظاری می روداز دوستی و محبت وچه امید است به رفاقتها و دوستیها چراکه ! چه می توان گفت برای دفاع از حریم محبتهای خانوادگی ؟ محبت را چگونه بگویی که آن را دشنامی بس بزرگ و بی حرمتی جاهلانه و صحبت فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 21:01

از آن سوی اقیانوس افکار سخن می گویم با دلی شکسته و قلبی پر از آه. نمی دانم چه بگویم و چگونه بگویم چرا که از خزان سهمگین که انفجار بمبی از شادی را خاموش کرده بود هنوز16 طلوع بیشتر نگذشته بود که غم فراغ عزیزی کمرم را شکست و دلم را بدرد آورد. با سرنوشتم ساخته ام و خود را به دست قسمت سپرده ام اما چند ر فراغ...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ckhalvatedel8 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت: 9:07